سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر کس ادعا کند که به انتهای دانش رسیده است، نهایت نادانی خود را آشکار ساخته است . [امام علی علیه السلام]
خاطرات یک حسن ابادی

در ابتدا جا دارد از  مدیریت محترم وبلاگ حسن اباد که این وبلاگ ونیزحقیر را مورد لطف قرار داده اندتشکر و قدر دانی کنم.

قبل از هر چیز بگم که الحق و والانصاف صداقت و

خلوصی که تو رزمندگان در سالهای اغازین جنگ

بود واقعا مثال زدنی منحصر بفرد بود و همین هم

بود که در اوایل پیروزیهای بزرگی نصیب مملکت

شد.بماند که بعدها خیلی ها سوئ استفاده کردند

ولی انهایی که تو دوران اغازین جنگ به جبهه

رفتند نه بخاطر سهمیه رزمندگان بود که البته انروزا

مثل حالا چهل در صد نبود ونه بخاطر معافی

فرزندشون و نه اهن وامتیاز فلان کار و مکان و فقط

واقعا و اکثرا قصدشان دفاع وجهاد بود وانها که

خالصتر بودند رفتند وشهید شدند وچه خوب که

ندیدند امروز با خون انها چه ها که نمی کنند
بگذریم کمی سیاسی شد
با رفتنم به دبیرستان و کمی بزرگتر شدن کم کم

عشق به جبهه رفتنم بیشتر شد ولی هنوز هم به

اون حد که بتونم به جبهه برم نرسیده بودم.یکی

دوسال اول دبیرستان را که خوندم با تعدادی از

دوستان به اموزش جهت رفتن به جبهه رفتم.

زمستون بود اموزش نظامی را تموم کردیم و قرار

شد به جبهه بریم.تو دبیرستان همه دانش اموزا

وپدر و مادرا جمع شده بودند وکم و زیاد بعضی

شون هم گریه می کردند.با استقبال معلم ها

ووالدین رفتیم اصفهان.اول قرار بود ما را با

هواپیمای باربری سی یکصدوسی که مجروح می

اورد و بصورت امبولانس هوایی درش اورده بودند

به جبهه ببرند ولی برنامه بهم خورد وبا اتوبوس

بردند.مقصدمون معلوم نبود که کجا می برند ولی

وقتی چند ساعتی از اصفهان دور شدیم مشخص

شد که مقصد جبهه ی غرب کشور هست.بالاخره

به کرمانشاه که اونروزا باختران نام داشت رسیدیم

و ما را بردند در یکی از باشگاههای شرکت نفت

باختران.چند روزی هم اونجا بودیم و بعد یه روز ما

را دوباره سوار اتوبوس کردند و دوباره مقصد

نامعلوم تا اینکه نیمه های شب به جای رسیدیم

که صبحش معلوم شد پنجوین عراقه و سی

کیلومتر تو خاک عراق.....خلاصه با توجه به اینکه

اخرهای زمستون رفته بودیم عید اونسال را هم تو

جبهه گذروندیم یادش بخیر

کربلای جبهه ها یادش بخیر
سرزمین نینوا یادش بخیر
********************
کجایند اسیران سوز دعا
کجایند مردان بی ادعا
کجایند شور آفرینان عشق
علمدار،مردان میدان عشق
کجایند مستانه جام الست
دلیران عاشق شهیدان مست
من امشب خبر می کنم درد را
که آتش زنند این دل سرد را
ذوق و شوق نینوا کرده دلم
چون هوای جبهه ها کرده دلم
آه سنگر بهترین ماوای من
آه جبهه، کو برادرهای من
سنگر خوب و قشنگی داشتیم
روی دوش خود تفنگی داشتیم
جنگ ما را لایق خود کرده بود
جبهه ما را عاشق خود کرده بود
سرزمین نینوا یادش بخیر
کربلای جبهه ها یادش بخیر


 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حسن ابادی 89/8/19:: 9:36 صبح     |     () نظر