سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندیشه مایه عبرت گرفتن است و از لغزش ایمن می سازد و پشت گرمی می آورد . [امام علی علیه السلام]
خاطرات یک حسن ابادی

ازین به بعد هر بار اصطلاحات قدیمی را که در ارتباط با موضوع خاص می باشد می نویسم
برا همین ممکنه بعضی از اصطلاحات تکراری باشه.این با اصطلاحات و کلمات مربوط به نان و
نانوایی سنتی:


تُوخوُنه towkhona:   اتاق محل نصب تنور
صُفه کی ری sofe kiri:  فضای باز جهت نصب تنور
کُندله کی ریkondele kiri :  درب سفالی مخصوص تنور گلی
دولِچَهdulechah:   سوراخ تهویه محل نصب تنور در سقف تُوخُونَه
دِمادُنdemadon:    سوراخ هواگیری که از تنور از راه زیر زمین به بیرون متصل می شود
کی ری مالیkiri maali:  پارچه نخی جهت بر طرف کردن دود روی سطح تنور قبل از پخت نان

بایَهbaayah:  ظرف سفالی لعابدار جهت خمیرکردن آرد
باییچَهbayeechah:  همان ظرف در اندازه ی کوچکتر
سفره آرتیsofre aarti:  سفره معمولاً از جنس کرباس جهت نگهداری آرد
تُنُگ بِندیtonog bendi:  ابزاری از جنس پارچه کشیده شده روی دایره ای حصیری جهت چسباندن نان به تنور
سیخ:  ابزاری جهت زیر و رو کردن آتش در ته تنورو جابجایی هیزمها در تنور
سیخی چی:  ابزار کوچک تر از سیخ با یک سر پهن و یک سر خمیده جهت در آوردن نان از تنور
آودَسُوow dassow:    آبی که هنگام خمیر کردن آرد مرتباًدست را در آن خیس می کنند تا خمیر به دست نچسبد.
پیکینpikin:   مقداری از آرد که در سفره آرتی ریخته می شد تا هنگام پخت نان خمیر را روی آن پهن کنند 
هیمیرکارhimir kar: خمیر مایه یا خمیر ترش
چُــــــــــــنَهcho na:  چونه خمیر ،مقداری از خمیر برای هر نان
جیری دَس یوjiri das yu:  مدت زمانی که لازم است تا چونه قوام لازم را جهت پهن شدن پیدا کند

نون اُوی
noon ovi:  نانی که معمولا ابتدای نانوایی بدون تُنُک بِندی و با آب زیاد پهن و پخته می شودو شکل نان سنگک است
آشواoshwa:  نانی که از خمیر وَر نیامده تهیه شود و در صورت بیات شدن سفت وغیر قابل خوردن است.
اُشوا پیازیoshwa piazi:  نانی که خمیر آن شامل برگه پیاز و برگه شلغم و تخم شوید و فلفل باشد
کُپچی kopchi:   نان کوچکتر از حد معمول که معمولاًبرا دلخوشی بچه ها پخته و بهشون می دادند
کُپچی دسُ پادارkopchi dasso paadaar:  همان کُپچی که با چند بریدگی روی آن بصورت دست و پا درست میشد بازم
جهت خوشحال کردن بچه ها
پَچ بِندیpach bendi:  نانی که از خمیرهای وارفته در تنور که با خاکسترهم ترکیب شده بود پخته شود
کَفتَ یا کَفته کُلی  kafta,kafte koli:    نانهای وارفته و در حال افتادن که مجددا به تنورچسبانده می شود
کُپچی برکت روجَهkopchi barkat roojah:     نانهای کوچکی که 27ماه رمضان به ازاء هر نفر یک عدد پخته شده و زیرسُوده(سبدنان)آویزان می شد
نون درازیnoon derazi:   نان هایی که در پایان نانوایی با آتش ملایم پخته می شد و معمولا خشک و برشته بودبه آن نون آخِرکی ری هم گفته می شد
بُلی کُماجدُنیboli komajdoni:  یا کماج که با گذاشتن مقداری از خمیر ته قابلمه وپخت آن تهیه می شودنوعی نان حجیم
سُودَهsowdah: سبد مخصوص نگهداری نان که از حصیر بافته شده بود و به جهت عدم امکان دسترسی کودکان و حیوانات
موذی از سقف آویزان می شد و فقط دست والدین به آمن می رسید
نون بِشاnoon besha:  وقتی نان از تنور کنده شد ه و به ته تنور بیفتد می گفتند نون بِشا


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حسن ابادی 91/10/10:: 9:54 عصر     |     () نظر