سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خرد، ریشه دانش و انگیزه فهم آن است . [امام علی علیه السلام]
خاطرات یک حسن ابادی

روزایی که ساخت و ساز خونه این همه دنگ و فنگ نداشت و نه
مجوز شهرداری لازم بود و نه بیمه کردن کارگرا و نه بقیه
مسائل، خونه سازی هم لطف و صفای خاص خودش را داشت.
معمولاً کار ازینجا شروع می شد که پدر هنگام ازدواج فرزندش
یه تکه زمین به فرزندش برا ساختن خونه می داد.
اولین مرحله توو خونه سازی کندن چاه آب بود. با توجه به
اینکه خونه ها خشت و گلی بود لازم بود اول کار چاه حفر بشه
بعد از اون یه "گِلِه چار"وسط زمین درست می کردند.

گله چار
یه قسمتی بود که به صورت یه گودال درست می کردند و آب
بهش می بستند یه چند روز بعد از گِلِ ایجاد شده،خشت تهیه
می کردند.

کار نقشه کشی هم معمولا بعهده اوسّا بنایی بود که
بعد هم زحمت ساخت و ساز را می کشید.نقشه ها هم همه
تقریباً یه جور بود.هر خونه ای چندتا اتاق داشت سمت آفتاب
گیرش که معمولاً بین اتاقها یه صفه قرار داشت.

اولای کار
اتاق سه دری مد شد و بعضیا هم اتاق پنج دری درست می کردند
که خوب از اسمش معلومه.یه کم که پیشرفت کردند دیگه از
اتاق سه و پنج دری خبری نبود و اتاق مهندسی مد شد و خونه
ای که اتاق مهندسی داشت با کلاس تر بود.

اتاق مهندسی
به اتاقی می گفتند که درهای پهن تر و شیشه ای داشت و نور
بهتری هم داشت.از آشپزخونه خبری نبود و غذا معمولاً توی
اتاق نشیمن و روی چراغ پخته می شد.یه سمت دیگه ی خونه
کاه دون وباربند(بهاربند)که مخصوص نگهداری گاو و گوسفند و مرغ
بود.

حمام که اصلاً موضوعیت نداشت و دستشویی هم که
معمولاً توی همون باربند بود و حتی چاه هم نداشت و فاضلابش
می رفت توی باربند با فضولات حیوونا جمع می شد برا کود
کشاورزی.

خونه ها حتماً یه تُوخونه یا همون مطبخ داشت
که جای نصب تنور و پخت نان بود.یکی دوتا اتاق هم به نام
دسدون که شاید همون نقش انباری را داشت هم می ساختند و
معمولاً خونه ها پستو هم داشت که به اتاقی که بیشتر توش ساکن
بودند راه داشت.درب ورودی خونه هم از طریق یه دالان یا
همون دالُن به خونه راه پیدا می کرد که این دالان هم برای
اینکه توی خونه دیده نشه حتماً یه خم داشت چون اغلب مثل
الان در خونه ها باز بود.

دم
درب خونه هم دوتا تاقچه می ساختند
که قبلا گفتم استفادش چی بود.وسط حیاط هم اغلب باغچه یا
گودالی داشت.گودالی هم محل ریزش آب هایی بود که هنگام
شستن ظرف و لباس تو حیاط خونه مصرف می شد.
یه رسم جالبی هم که بود این بود که حتماً هنگام نصب در منزل
یه خروس بعنوان قربانی می کشتند و این کار را حتماً باید
انجام می دادند.

اوایل نه کسی توانایی سفید کردن اتاقها را
از نظر مالی داشت و نه ارباب اجازه  می داد کسی خونه ش را
سفید کاری کنه فقط بعضی افراد یه قسمت کوچک از اتاق را
که بهش بخاری می گفتند با گچ سفید می کردند. اونم با
گچی که خودشون از معدن سنگش را اورده بودند و پخته
بودنش تا به یه گچ نه چندان نرم تبدیل بشه و فقط رنگ سفید
داشت و اونقدرها هم صاف نمی شد چون زبر(درشت) بود.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حسن ابادی 91/8/6:: 11:4 صبح     |     () نظر